هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن

تطبیق قواعد فلسفی و عرفانی با آیات و روایات

هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن

تطبیق قواعد فلسفی و عرفانی با آیات و روایات

از آنجایی که برخی شبهات باعث شده بود تا در ذهن بعضی اینطور تداعی شود که مطالب فلسفه و عرفان با نصوص دینی تعارضی دارد بر آن شدم تا به تطبیق امهات آن با آیات و روایات اهل بیت (ع) بپردازم.حدود 10 سال است که به مطالعه کتب نورانی فلسفی و عرفانی که همان شرح انفسی کلام الله مجید و روایات اعتقادی امامان (ع)است مشغولم و این توفیق را داشتم که در نوجوانی قرآن را حفظ کنم والان میتوانم به صراحت بگویم که حرفهای فلاسفه و عرفا تالی تلو نصوص قرآنی و روایی است.

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

تفسیر اسمای حسنی در انتهای آیات(وحدت وجود)

شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۹ ب.ظ

روال قرآن کریم این است که در انتهای آیات اسمای حسنایی را که مربوط به مطالب آیه است می آورد تا با این روش کلام خود را مستدل کند .

بعضی جاها قرآن این اسما را به صورت نکره می آورد که نکره بودن و تنوین آن حاکی از عظمت صاحب صفت و موصوف میباشد مانند :ان الله غفور رحیم

اما در خیلی موارد آن را با ((ال))می آورد.قاعده ای در زبان عربی هست که میگوید اصل بر این است که مبتدا معرفه و خبر نکره بیاید ولی هرگاه خبر مفرد به صورت معرفه با ((ال))بیاید حصر در مبتدا را میرساند یعنی فقط آن مبتدا و نه هیچ کس دیگر آن ویژگی را دارد .پس وقتی قرآن میگوید الله الصمد یعنی فقط خدا صمد است.وقتی میگوید:هو السمیع البصیر یعنی فقط او شنوا و فقط او بیناست.همین طور جملات دیگر مثل و هو العلی العظیم  .و هو العزیز الحکیم.ناگفته پیداست که ما در عالم کسانی را غیر از خدا میابیم که عظمت دارند و همچنین عزت دارند .خود قرآن میفرماید و لله العزه و لرسوله و للمومنین یعنی علاوه بر خدا پیامبر و مومنان هم عزت دارند همین طور کسانی را میابیم که سمیع و بصیرند و....پس چرا قرآن با ((ال))که بر سر سمیع و بصیر آورده میگوید فقط خداوند این ویژگی را دارد.جواب ساده است و اینها با هم قابل جمعند.درست است که و لله الاسماءالحسنی(اسمای حسنی فقط برای خداست)اما خلق او هم میتوانند تجلی سمیع و بصیر بودن او و همچنین نمودی از عزت او همچنین آیه ای برای عظمت او باشند.این یعنی یک وجود است که اصالتا و حقیقتا همه کمالات را دارد و هر چه کمال در عالم ومخلوقات مشاهده میکنیم به تعبیر قرآن آیه و نشانه او هستند و این یعنی توحید صمدی قرآنی که عرفا از آن عنوان با وحدت وجود یاد میکنند.از دید قرآن تمام صفات نیکو و همه کاملات منحصرا از آن خود خداست و دیگران به گونه تجلی و مظهر بودن و تشأن از آن بهره میبرند.هر چه هست از آن اوست .هستی حقیقی اوست و ماسوای او فقط((نمود)) است و سهمی از ((بود)) ندارد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی